پنج سال پس از حمله به عراق:
عراق آزاد یا گورستان بزرگ؟
آذر ماجدی

 

20 مارس پنجمین سالگرد حمله نظامی آمریکا و بریتانیا به عراق است. پنج سال پیش با آغاز بمباران بغداد پروسه ویرانی، نابودی و مرگ و استیصال در عراق آغاز شد. پنج سال بعد هنوز هیچ راه حلی برای برون رفت از این شرایط سیاه در دسترس نیست. طی این پنج سال بیش از یک میلیون نفر در اثر حملات نظامی آمریکا یا در درگیری های تروریستی کشته شده اند. اکنون که دولت آمریکا از بهبود اوضاع و افزایش امنیت سخن میگوید، ماهیانه 200 نفر قربانی عملیات تروریستی آمریکا یا اسلامیست ها میشوند. چند میلیون نفر آواره شده اند. جامعه عراق کاملا از هم پاشیده شده است.
بغداد به محلات مختلفی تقسیم شده که هر یک تحت کنترل یک گروه میلیشایی قرار دارد. بجای ساختن دیوارهای ویران شده خانه ها، دیوارهای جدا سازی محلات از یکدیگر برافراشته شده اند. به گفته یک ژورنالیست عراقی دیگر هیچکس خود را بغدادی نمیخواند، افراد منتسب به محلات اند. در مناطقی که پیش از این مردم منتسب به شیعه و سنی با هم زندگی میکردند، اکنون دیوارهای قومی و مذهبی در میانشان برافراشته شده است.
یکی از دردناک ترین گزارشاتی که رسانه ها اخیرا از عراق منتشر کردند، خبر از تبدیل پارک ها و زمین های بازی کودکان به گورستان میداد. علاوه بر کمبود نان و سوخت و امنیت، مردم از کمبود زمین برای خاکسپاری عزیزان کشته شده خود نیز در رنج اند. تعداد کشته ها آنچنان بالا است و ترس از ترک محله بعلت خشونت های قومی و فرقه ای آنچنان حاکم است که مردم کشته های خود را در همان محله خود دفن میکنند. لذا دیگر پارکی، فضای سبز و زمین بازی ای بجای نمانده است. این تراژدی تلخ زندگی در عراق است. این حاصل سیاست های میلیتاریستی و قدر قدرت منشانه تروریسم دولتی آمریکا است.
پنج سال پیش پس از نزدیک به یک سال تدارکات سیاسی، دیپلماتیک و سازماندهی کمپین های دروغ پراکنی آمریکا با همدستی بریتانیا و با کمک چند دولت دیگر بمباران بغداد را در ساعت 5 و 30 دقیقه بامداد آغاز کرد. اعلام شد که عراق را بمباران میکنند تا سلاح های کشتار جمعی را نابود کنند. چندین تن بمب بر سر مردم عراق ریخته شد، سلاح های کشتار جمعی علیه مردم عراق بکار گرفته شد، تا سلاح های کشتار جمعی دروغین نابود شود. کمی بعد برملا شد که این کمپینی دروغین برای توجیه حمله نظامی به عراق بوده است. عراق در زمان حمله نظامی فاقد سلاح های کشتار جمعی بوده است.
از رها سازی عراق صحبت کردند. مجسمه های دیکتاتور جلاد عراق را به زیر کشیدند و اعلام کردند که آزادی و دموکراسی به عراق آورده اند. اما طولی نکشید که برای متوهم ترین افراد نیز روشن شد که این جنگ همانگونه که ما اعلام کرده بودیم ربطی به "رها سازی" یا آوردن دموکراسی به عراق ندارد. این جنگ دنباله سیاست ناتمام مانده جرج بوش پدر بعد از جنگ خلیج است. به زیر کشیدن صدام حسین از قدرت و کشتن او هدف آمریکا و بریتانیا بود. در پس این هدف، هدف بزرگتر تثبیت آمریکا بعنوان تنها ابر قدرت جهان و نشان دادن زور بازو آن به دنیا و زهر چشم گرفتن از جهانیان نهفته بود. نظم نوین جهانی معنایی جز این ندارد. دروغ ها یکی پس از دیگری برملا شد. اما با چه هزینه گزافی. به قمیت مرگ و نیستی و نابودی جامعه عراق.
مرگ، آوارگی و فلاکت مردم نتیجه انسانی این جنگ، رشد جریان اسلام سیاسی و نفرت قومی و مذهبی در میان مردم عراق تراژدی سیاسی این جنگ بوده است. در نتیجه جنگ عملا قطب دیگر تروریسم، همان قطبی که این جنگ قرار بود از میدان بدرش کند، نه تنها در عراق، بلکه در کل منطقه تقویت شده است. نیروهای تروریستی منتسب به شیعه و سنی زندگی مردم را از هم دریده اند. هیولاهایی هستند که این جنگ از زنجیر رهانده و به جان مردم انداخته است. در اثر جنگ رژیم اسلامی در عراق و منطقه تقویت شده است.
بی دلیل نیست که در پنجمین سالگرد جنگ، احمدی نژاد در بغداد از بهبود وضعیت عراق نسبت به پیش از جنگ سخن میگوید. واقعا که فقط یک ذهن بیمار میتواند این ویرانه جنگ زده را بهبود بخواند. دو مغز بیمار در دو گوشه جهان، در دو قطب تروریستی متخاصم جهان، بوش و احمدی نژاد وضعیت عراق را بهتر از قبل ارزیابی میکنند. اولی علاوه بر دست یافتن به برخی از اهداف استراتژیک اش، ضمنا ناگزیر به توجیه این اقدام ضد بشری اش است، دومی عملا در اثر جنگ در موقعیت بسیار قوی تری قرار گرفته است. اینکه در اثر این جنگ بیش از یک میلیون انسان جان خود را از دست داده اند، اینکه زندگی مردم از هم پاشیده است، اینکه ناامیدی و استیصال، فقر و فلاکت و بدبختی تنها ارمغان این جنگ برای مردم عراق بوده است، برای این آدم کشان کثیف هزینه کوچک و بی اهمیتی است.
پنج سال پس از جنگ است و هنوز هیچ راه حل عملی برای فائق آمدن به این شرایط در دسترس نیست. چگونه میتوان امنیت را به جامعه عراق بازگرداند، بر تفرقه و نفرت قومی و مذهبی فائق آمد، تروریسم را از جامعه راند، تمدن را بازسازی کرد، فقر و فلاکت و کشتار را کاهش داد؟ اینها سوالات اصلی است. اکنون همه بر این مساله که آمریکا باید به اشغال عراق پایان دهد متفق القول هستند. این اولین قدم است. تسویه حساب با شاخه های مختلف جریان اسلام سیاسی، پایین کشیدن دیوارهای نفرت قومی و مذهبی، بازسازی جامعه و برگرداندن یک مدنیت و امنیت نسبی به آن، کاری بس دشوار است که صرفا با سازماندهی نیروهای سکولار، آزادیخواه و برابری طلب و سوسیالیست و فعال شدن آنها امکان پذیر است.
پاسخ موقعیت عراق بعضا در خود جامعه عراق و بعضا در سطح منطقه باید جستجو شود. به زیر کشیده شدن رژیم اسلامی در ایران تاثیری بلافاصله در جامعه عراق خواهد داشت. اوضاع در منطقه بسیار در هم تنیده است. پایان دادن به جنگ تروریست ها، حاشیه ای کردن اسلام سیاسی، حل مساله فلسطین، اخراج آمریکا از منطقه لازمه ساختن یک محیط انسانی تر برای مردم منطقه و پایان دادن به کانون بحران در این گوشه است. در شرایط کنونی دست یابی به این وضعیت ضامن تامین یک زندگی انسانی تر در عراق نیز هست.

نوشته های دیگر از آذر ماجدی